آخرین حربه ... !
اگر پست قبلی رو مطالعه می کردید بر شما نیک هویدا می شد که این وبلاگ قراره سه شنبه ها آپ بشه ، اما بعضی از روز های هفته به خصوص 5 شنبه یا جمعه اگر فرصتی بود حتما خدمت می رسم (که خوشبختانه این دو هفته شانس با من یار بود !) .
--------------------
خوب کجا بودیم ؟ آهان ! می خوام یه کمی با هم در مورد بازی ایران و تایلند صحبت کنیم . اولا که من چندان فرصت دیدن بازی رو نداشتم و ست دوم رو از اواسطش دیدم (ست سوم رو هم ندیدم !) . شاید حدود 1 سال بود که بازی به این قشنگی ندیده بودم ! اولین بار بود که یک ستتر تونست واقعا حدود 15 ثانیه من رو مبهوت کنه ! و اولین بار بود که یک جای خالی دهان من رو از تعجب باز گذاشت ! نمی دونم متوجه شدین دارم در مورد چی صحبت می کنم یا ؟ نه بابا معروف کیه ! ستتر تایلند رو می گم ، همون جای خالی که بدون پرش انداخت پشت مدافع ها متوجه شدید (اگر متوجه نشدین ادامه ی مطلب رو هم نخونین ...) ؟!
آخرین باری که چنین چیزی رو دیده بودم حرکتی بود که خودم انجام دادم (من اصلا دچار بیماری خود ستایی نیستم هاااا !!! به دور از شوخی فقط خواستم بگم که این حرکت و این مدل جای خالی - که بخوابه در زمین حریف - خیلی خیلی نادره .)
تمام مقدمه های بالا رو عرض کردم که به این نتیجه ی مهم برسم : توپ ستتر تایلند در زمین ایران خوابید چون اون توپ تقابل صد در صد دو نوع سبک کاملا متفاوت بازی بود . اصلا یعنی چی ؟! آخه پشمک ، به کرایه ی تاکسی چه ربطی داره ؟!
در جواب باید عرض کنم که این پست رو تا آخر بخونین تا ببینین که نه تنها پشمک به کرایه ی تاکسی ، که حتی بازی شنای با مانع به هدف مند کردن یارانه ها ربط داره !!! ( دیگه زیادی بامزه شد !)
خدمت دوستان عزیز عرض کنم که بازی ایران و تایلند تقابل صد در صد و تمام عیار دو سبک کاملا متفاوت والیبال بود ، سبک قبل از قرون وسطی (!) و سبک حال حاضر دنیا . تایلند با شیوه ی کاملا قدیمی والیبال بازی می کرد ، شیوه ای که در اون : ستتر ها نمی پرند ، سرعتی زن ها به جای سه گام درست و حسابی لِنگ می زنند و خودشون رو به توپ می رسونن ، پاس های دو طرف آنتن پاس های کاملا بلند یا حد اکثر متمایل به کنده هست ، به جای پایپ از پشت خط وسط استفاده می کنند ، بازی کن ها اگر خیلی بلند باشند 190 سانتی متر هستند و ... . شاید تنها چیزی که در مورد تیم تایلند با والیبال روز دنیا هم تطابق داشت ، سرویس های پرشی بود .
اما چرا تایلند با این همه تفاوت سبک بازی و اون هم استفاده از سبک های از مد افتاده ، تونست توی ست دوم تا این حد ایران - مدعی استفاده از سبک روز دنیا - رو اذیت کنه ؟! ( بی تعارف بگم که حق تایلند بود که یک ست رو از ایران بگیره )
جواب این سوال دقیقا می شه چیزی که امروز می خوام در موردش با هم صحبت کنیم یعنی : آخرین حربه ...
بذارید مثل همیشه با یه مثال شروع کنم ، چطوره ؟!
خوب یادم میاد قبل از این که والیبال رو درست و حسابی بازی کنم ، در رشته ی دوست داشتنی پینگ پنگ ، یا همون تنیس روز میز فعالیت می کردم (فکر کنم تنها رشته ی ورزشیی که تجربه نکردم ، پرش از روی صفحه ی شطرنج با اسب باشه !!!) . اون موقع من تقریبا یک بازی کن نیمه حرفه ای بودم ، کسی که راکتش به صورت چسبیه ، چوب راکتش با لایه های کربن پوشیده شده و ... (اونایی که حرفه ای بازی کردن می دونن چی می گم ) .
باری - خلاصه - یک روز مربی عزیز به این حقیر فرمان دادن که برو با فلانی بازی کن . حالا این آقای فلانی کی بود ؟! یه بازی کن تازه کار با یک راکت کاملا معمولی (شاید هم با رویه های پاره شده !) ، و نه چندان آشنا به فنون حرفه ای و ... . اولش کمی ناراحت شدم ، گفتم بابا من با این همه ادعا برم با این جناب یارو هم میز بشم (منظور میز پینگ پنگه !) ؟! ای دریغ ، مربی دیگه من رو دوست نداره ، به من اهمیت نمی ده و ... ! خلاصه رفتیم رو به روی هم استادیم و بازی شروع شد . با بی خیالی اولین امتیاز رو گرفتم . سرویس دوم رو که زد من اومد جواب بدم ، زدم توی تور . سوی که زده شد و بازی به گردش افتاد ، اومدم با یک لوپ (یه چیزی شبیه آبشار خودمون توی والیبال با این تفاوت که سپین -Spin- از روی توپ داره یعنی توپ می چرخه و حرکت می کنه ) جوابش رو بدم ، دوباره توپم رفت توی اوت .
کمی جدی تر شدم ، اما دیگه دیر شده بود ... سرتون رو درد نیارم ، من اون بازی رو 11 - 2 باختم !!! وقتی به مربی نتیجه رو گفتیم ، با تمسخر به من می گفت از این ضعیفه باختی ( حیف شد چون اگر این پست رو می خوند دیگه این حرف رو نمی زد !) ؟؟!!
من اون روز یک درس مهم ، نه بهتر بگم یک درس خیلی خیلی مهم توی زندگیم گرفتم ، می دونین چی بود ؟ اگر گفتین : این که هیچ حریفی رو دست کم نگیرم ؛ سخت در اشتباه هستید ! درسی که من اون روز گرفتم این بود : هرضعیفی می تونه برنده ی بازی باشه ، به شرطی که از آخرین حربه استفاده کنه !
بازی امروز ایران موید این نتیجه بود که البته اگر تایلند به روش بازی خودش ادامه می داد .
حالا این آخرین حربه چی هست ؟!
می دونین چرا من اون بازی رو باختم ، یا ایران توی ست دوم به این سختی گیر افتاد ؟ دلیلش یک چیزه ، چیزی که من بهش می گم : بازی نا متعارف عادت ما !
بذارید روی همون مثال خودم توضیح بدم . من اصلا با سبک بازی اون بازی کن عادت نداشتم ، من عادت کرده بودم که تمام توپ هایی که از طرف حریف هام برام میاد ، سپین داشته باشه . عادت کرده بودم که توپ یک سری از مناطق خاص میز فرود بیاد . عادت کرده بودم که توپ نوع خاصی از شتاب رو داشته باشه . عادت کرده بودم که ...
اما در اون بازی ، اون توپ ها که از طرف حریف ضعیف من ارسال می شد ، هیچ کدوم از ویژگی های بالا رو نداشته . من گیج شده بودم ، هیچ کدوم از پیش بینی هام درست در نمیومد . و زمانی که فهمیدم باید روش بازیم رو تغییر بدم ( یعنی باید فکر کنم من هم یک راکت مثل راکت حریفم توی دستم دارم ... یک راکت کاملا عادی ، راکتی که بازی عادی هم می طلبه ) ، دیگه خیلی دیر شده بود و من عملا باخته بودم ، باختی که تضعیف روحیه ی من و ترس شدید از تحقیر شدن به اون کمک می کرد .
این اتفاق سر بازی ایران هم افتاد . خیلی بعید می دونم برای موسوی تا آخر عمرش چنین شرایطی پیش بیاد که مجبور بشه توش یک سرعتی زن رو دفاع کنه که توپ رو به اون شکل می زنه ! خیلی بعید می دونم برای آقای خوش خنده (!) تا آخر عمرش چنین جای خالیی پشت سرش بخوابه . خیلی بعید می دونم که ... . خیلی بعید می دونم که این تیم ملی دیگه به چنین تیمی بر بخوره . تیمی که سبک بازیش با هیچ کدوم از اصول و تمرینات تیم ملی ایران سازگار نیست . اما ایران توی همین دیدار هم امتحانش رو اصلا خوب پس نداد ! شاید اگر والیبال یک ورزش تیمی نبود ، شاید اگر آنالایزوری کنار تیم نبود ، شاید اگر مربی آشنا به سبک بازی قدیمی ها و علم جدید والیبال کنار تیم نبود ، در کل اگر عوامل کمکی خارجی کنار تیم نبودند ، الان جای ایران و تایلند عوض می شد .
شاید این سوال به ذهنتون اومده باشه که : تیم ایران با کلی تیم ضعیف تر از تایلند بازی کرد ، تیم هایی که به مراتب سبک بازیشون نسبت به تایلند بیشتر با ما فرق می کرد پس چرا اون ها ما رو تا این اندازه تحت فشار نذاشتن ؟!
عرض شود خدمتتون که : 1. اون ها هم تاثیر گذاشتن ، اما کمتر بود 2. اون ها از این تفاوت در سبک هیچ استفاده ای نکردن ، از مدل جای خالی انداختن بگیر ، تا پاس کوتاه و پشت خط (که کلا استفاده نمی کردن !) 3. تفاوت روحی هم مهمه ، تایلند نسبت به اون ها با تجربه تر بود و هم چنین چون یک ست از چین گرفته بود امیدوارانه تر بازی می کرد 4. و از همه مهم تر نقش ستتر توی این تفاوت هست ، نقشی که با دیدن بازی های قبلی و مقایسه ی اون ها با بازی امروز ، امکان نداره متوجهش نشید . سبک استفاده از بازی کن ها و پاس دادن ها ، سبک جای خالی انداختن ، سبک به حرکت در آوردن بازی کن ها و... تمام این ها موجب می شد که به این تفاوت سبک دامن زده بشه و آشکار تر بشه ازش بهره برد .
خوب تمام اراجیف بالا رو به هم بافتم که به شما بگم که اگر با یک تیم خیلی خیلی قوی تر از خوتون بازی کردید ، نه به عنوان یک آرمان که به عنوان یک واقعیت عینی برای بردن توی زمین برید . اما وظیفه ی شما به عنوان ستتر اینه که این تضاد ها و این تفاوت های در سبک بازی رو یا : 1. ایجاد کنید ، و یا اینکه 2. اگر وجود داره ، بیش از حد بهش دامن بزنیند تا تیم مقابلتون با یک موجود کاملا نا آشنا ( نه یک تیم ضعیف مردنی !!!) مواجه بشه .
حالا اینکه چه طور این کار ها رو انجام بدید موضوع پست بعدی منه ( نمی شه که همش رو یه جا بگم ، این طوری کفگیر می خوره ته دیگ !)
خوب دوستان شرمنده که سرتون رو درد آوردم ، تا سه شنبه ...
موفق باشید .